بیانیه کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن

روز جهانی زن، صفحه‌ای است از تقویم مبارزه برای برابری، آمیخته‌ای از آرزوها و مطالبات به فریاد برآمده از گوشه و کنار دنیا. هشت مارس، نه فقط یادآور کوشش‌هایی است که بوده، بلکه فراخوانی است به تداوم مقاومت و مبارزه.
در اولین سالگرد هشت مارس پس از تأسیس کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان، با احترام و افتخار، یاد و راه تمامی مبارزانی را که در جبهه‌های مختلف آزادی، برابری و در مقابله با هرگونه قانون واپس‌گرای استعمار و استثمار گرایانه قد علم کرده‌اند، گرامی می‌داریم. این روز، ستایش‌گر دستاوردهای بی‌شمار زنان در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و علمی است.
زنان غیر مرکزنشین ایران در کنار تحمل رنج زن بودن در مرزهایی با والیان زن‌ستیز و قوانین منتهی به نابرابری‌های جنسیتی، با رنجی به نام “دیگری بودن” نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. “دیگری بودنی” که در تار و پود جامعه‌ی مرکزگرا نهادینه می‌شود و پنجه در سیاست‌ورزی، بهره‌وری اقتصادی، عاملیت اجتماعی و هویت زن غیر مرکز می‌اندازد. در این میان، فقر، نه تنها به عنوان یک معضل اقتصادی، بلکه به عنوان یک موضوع جنسیتی مطرح می‌شود، که زنان و گروه‌های غیر باینری را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. فقر زنانه، محصول تبعیضات ساختاری و موانع اجتماعی است که دسترسی زنان به منابع، فرصت‌ها و قدرت را محدود می‌کند. توجه به این وضعیت، ضرورت مبارزه با فقر را از منظری جنسیتی مورد تاکید قرار می‌دهد و رفع فقر را به عنوان یک گام اساسی در جهت دستیابی به عدالت اجتماعی برجسته می‌سازد.
روز هشت مارس را ما به زنانی تبریک می‌گوییم که در کنار دغدغه‌های زن بودن برای ابراز و زیست هویت‌های متقاطع خود تحت فشارند. به زنانی که با وجود فشارهای چندگانه ناشی از هویت‌های متقاطع شان، همچنان در جستجوی بیان و زیستن هویت واقعی خود هستند. به زنانی که نه تنها صدایشان در قفس است، بلکه زبان مادری‌شان نیز توسط تفکر تمامیت‌خواه به صلابه کشیده شده است. زنانی که در کنار هویت جنسیتی‌شان، به خاطر داشتن هویتی غیر از هویت مرکز، از رقابت‌های جهان اقتصاد باز می‌مانند. زنانی که در طول تاریخ یا کوچانده شده‌اند، یا برای تمرین رقص و آواز خودشان بازخواست. روز هشت مارس را به زنان کارگری تبریک می‌گوییم که در کنار رنج زن کارگر بودن در جامعه‌ی پدر-مردسالار، رنج به تاراج رفتن ثروت‌های منطقه‌ای‌شان را هم به جان می‌خرند. زنی که نه در قانون ضد زن سهم مساوی با هم‌نوع مردش دارد، نه در حکومتی تمامیت‌خواه مرکزگرا سهم مساوی با هم‌جنس مرکزنشین‌اش. زنی که حتی زمان دستگیری، شکنجه و مرگش نیز سهم نامساوی از رسانه را می‌گیرد. روز هشت مارس باید از زنانی یاد کرد که در کنار دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی چون سونامی سرطان، فساد مالی، بی آبی، آلودگی هوا، فقر فزاینده و نابسامانی‌های اقتصادی ناشی از مدیریت نابخردانه و تحریم‌های گسترده، با تبعیض مضاعف نیز مواجه‌اند. این زنان در زندگی روزمره، در تمرین‌های مداومی که گاها از چشم دوربین و خبرنگار دور می‌ماند، مقاومت و ایستادگی را تمرین می‌کنند.
اما در بحبوحه‌ی رنج تجربیات دیگری شدن و دیگری بودن، این امید است که فردایی بهتر را نوید می‌دهد. و فردای بهتر جز با مقاومت در مقابل استبداد و تمامیت‌خواهی، تداوم مطالبه‌گری و افزایش آگاهی در سطح کشوری ممکن نخواهد بود. مقاومت جسورانه‌ی زنان در پافشاری بر مطالبات مبتنی بر برابری جنسیتی و رفع تمامی انواع تبعیض، نوید دهنده‌ی فردایی است که در آن زنان مرکز دست در دست زنان غیر مرکزنشین رفع تبعیضات جنسیتی و اتنیکی را باهم جشن بگیرند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

seven + two =

پیمایش به بالا